کنارهگیری کاندیداهای “جبههٔ نیروهای انقلاب” به نفع یکدیگر، حتی اگر در فرصت باقیمانده عملی شود، بعید است کمکی به آنها کند.
آنها اصولاً دچارِ سوءتفاهم عمیقی نسبت به گرایش مردم شدهاند.
تصورشان این است که رویگردانی جامعه از اصلاحطلبان پس از به بنبست رسیدن دولت شیخ حسن روحانی، به معنای بیتفاوت شدن مردم نسبت به اصلاح حکمرانی در کشور و یا اقبال به ایدئولوژی آنان شده است.
این تصوری باطل است. در تمام سطوح جامعه نارضایتی و سرخوردگی از عملکرد آنان عیانتر از درخشش آفتاب است. بنابراین، بخش قابل توجهی از مردم همچنان اگر احتمال دهند فرصتی برای اصلاح حکمرانی و رهایی از سلطهٔ انحصاری این نیروها پیش آمده است، آن را از دست نمیدهند.
به نظرم بوی احساس شکست از اردوگاه آنان به هوا برخاسته است و اگر وضع به همین منوال پیش رود، تجربهٔ سالهای ۷۶ و ۹۲ و ۹۶ برای آنها تکرار خواهد شد.
برای من پرسش اصلی این است که بعدش چه میشود، اما افرادی که برای دادن رأی بسیج شدهاند، گوششان به این نوع نگرانیها بدهکار نیست و به واقع حرف دلشان این است که بعدش هرچه میخواهد بشود، بشود. همینکه فعلاً روی اینها کم شود برای ما کافی است.