تا اینجای کار تمام حساب و کتابهای “جبههٔ نیروهای انقلاب” در مورد روند انتخابات اشتباه از کار درآمده است. به محض شکست، به نظرم ابتدا شیخ احمد جنتی را مقصر اصلی جلوه خواهند داد. به واقع نیز شورای نگهبان آنها را در این وضعیت بغرنج قرار داده است!
جای تردید چندانی نیست که نوع رفتار و گفتار قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی بخصوص در مناظرهها، بخش بزرگی از جامعه را نسبت به کل این جریان منزجر کرد.
از آن طرف ماجرا هم، مصطفی پورمحمدی با چنان بیان استدلالی و صریح و بلیغی کلیت خطمشی داخلی و خارجی آنان را به چالش کشید که دو کاندیدای اصلی آنها و به طور خاص سعید جلیلی در انظار عموم به عنوان افرادی متوهم و جویای قدرت به قیمت فداکردن منافع کشور جلوهگر شدند.
این داستان اما به معنای این نیست که اصلاحطلبان حساب و کتاب درستی داشتهاند. تا اینجای کار، در درجهٔ نخست شورای نگهبان به دلیل نوع گزینش و چینش کاندیداها ناخواسته به سود آنان عمل کرده و در درجهٔ دوم نیز پورمحمدی، اعتماد به نفس کاذب رقبای اصلی آنان را متزلزل کرده است. بنابراین، روند ماجرا تا کنون عمدتاً تصادفی و خارج از کنترل و برنامهریزی آنها پیش رفته است.
پیروزیهای تصادفی معمولاً شکننده و تهدیدآمیز و مصداق آسان نمودن عشق در اول کار و بعد فرو افتادن مشکلهایند چنانکه خواجهٔ شیراز فرموده است.
محاسبهگری عقل سرد میگوید که خیلی باید مراقب بود.