احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی با عنوان «عصیان و اصلاح!» نوشت:
دکتر محمد فاضلی استادی است که اغلب میتوان چیزی از او آموخت، اما راهی که برای سیاستورزی برگزیده است، اعم از از اینکه درست یا نادرست باشد، بنا به سرشت خود صبوری بینهایتی را طلب میکند.
اگر قرار به عصیان در برابر هر بیعدالتی و ستمی باشد، خیلی نباید در پی اصلاحگری و بخصوص روزنهگشایی بود.
اصلاحگری اساسش بر صبوری و کنش حسابشده و غیرپرخاشگرانه در مقابل برخی رفتارهای ظالمانه به قصد دستیابی به خیری بلندمدت و یا جلوگیری از شرّی فراگیر و خانمانسوز است. اگر این صبوری که گاه به مثابه خار در چشم و استخوان در گلو عمل میکند، در جایی ته بکشد، مشی اصلاحگری هم در همان نقطه به پایان رسیده است!
آنچه گفتم تبیینی پیچیده دارد و برای همین است که اصلاحگری امری بسیار بغرنج و راهی بسیار باریک در بین محافظهکاری و شورشگری است، اما بدبختانه بسیاری از اصلاحطلبان کار را ساده و بسیط فرض کردهاند و برای همین هم فاقد ثبات فکری و عملی لازمند و دوره به دوره بین محافظهکاری و شورشگری در نوسان و تردیدند. به همین علت حاصل کارشان تاکنون این بوده است.